خب تو این چند روز چند تا نکته جالب نظرم رو جلب کرد!
عجیب تر از همه اینکه میل عجیبی به نوشتن ! خصوصا وبلاگ نویسی دارم!
بعد اینکه بعضی از دوستان بعد مدتها اومدن آبدارخونه ! تنها چیزی که توجهشون رو جلب کرده اینه که ما هم اغتشاشگر شدیم!
انگار نه انگار که پست آخر ما بوی تولد میداد! هیچکی (البته بجز اون بعضیا!) تبریک نگفت! فقط رفتن در مورد بازداشت شدن ما ذوق در کردن از خودشون!
حالا منم که انتظار ندارم سر پیری کسی بیاد تولدت مبارک بگه! نه به جان شما ! اصلا انتظار ندارم! چه کاریه آخه ! لازم نیست خب! تبریک نداره که ! حالا هم که یک هفته گذشته ! ولش کنید اصلا!!!!
بعد اینکه یکی میخواست مطالبی برا من با ایمیل بفرسته! گفت کدوم ایمیل رو زیاد چک میکنی؟! گفتم ایمیل آبدارچی رو! با یه حالتی برگشت گفت: پیشنهاد میکنم اگر خواستی یه جا تدریس کنی ! یه ایمیل دیگه برا خودت درست کن!!!!
البته ریا نشه ! تو دلم گفتم ! آخه پسرجان! من سال 1377 تدریس داشتم(خودمونیم 12 سال گذشته ها!) سال سوم دبیرستان اونم! اون موقع شما جزو شاگردای من بودی! بعدشم من به اندازه ی کافی ایمیل های دیگه دارم! شما خودت گفتی اونی که زیاد چک میکنی بده!
خلاصه ! جونم براتون بگه!
من از نوشته های چرند و پرند خودم زیاد تعجب نمیکنم! خب از کوزه همان برون تراود که در اوست!
اما از شما متعجبم که بعد این همه مدت رکود و خاک گرفتگی آبدارخانه و با وجود تار عنکبوت های فراوان ! برا چی چی میاد اینجا؟
نه ! خدایی؟ برا چی؟
------------------
پ ن : فردا ظهر یحتمل حاج آقای سرلک مهمون ما هستن :)